English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (534 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rocket launcher U سکوی پرتاب موشک
launching pad U سکوی پرتاب موشک
launching pads U سکوی پرتاب موشک
launching site U سکوی پرتاب موشک
rocket launchers U سکوی پرتاب موشک
launching pad U سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
launching pads U سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
soft missile base U سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
ready missile U موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
rocketry U فن پرتاب موشک
blockhouse U ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
launcher U وسیله پرتاب موشک
launching pad U باند پرتاب موشک
launching area U محل پرتاب موشک
launching pads U باند پرتاب موشک
launch a missile U موشک پرتاب کردن
rocket propulsion U فشار پرتاب موشک
aeroballistics U فن پرتاب گلوله یا موشک درفضا
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
skyrockets U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
flight readiness firing U ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
skyrocketing U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocket U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
zero length launching U نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
lift off U جهش اولیه موشک یا گلوله هنگام شروع پرتاب جدا شدن از سکو
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
height of site U ارتفاع سکوی موشک یاموضع
boost phase U مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
launcher U سکوی پرتاب
sprints U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
pad U سکوی پرتاب رسانگر
torpedo tube U سکوی پرتاب اژدر
pads U سکوی پرتاب رسانگر
blasts U برخاستن از سکوی پرتاب
blast U برخاستن از سکوی پرتاب
free throw U پرتاب بدون مانع برای یار
missilry U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
k gun U سکوی پرتاب بمب زیرابی
brush back U پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
aerial platform U سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
hard missile base U سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
operated U کل زمان لازم برای انجام یک کار
check out time U زمان لازم برای تخلیه محل
check out time U زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
operate U کل زمان لازم برای انجام یک کار
access time U زمان لازم برای پاسخگویی کامپیوتر
operates U کل زمان لازم برای انجام یک کار
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
adding U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
add U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
adds U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
canonical time unit U زمان لازم برای طی مسافتی معادل یک رادیان
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
developments U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cartridges U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
cartridge U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
cure time U زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
mean U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meaner U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meanest U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
worded U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
carry U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
carries U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carrying U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
warm-up U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-ups U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
decompression table U جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
Micro Channel Architecture U تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
access time U زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
propagation delay U 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
deceleration time U زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
positioned U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
sensitivities U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivity U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
d , top concept U تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
safety island U سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
pallet U سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
raptatorial U لازم برای شکار
hydration water U اب لازم برای ابش
raptatory U لازم برای شکار
ready to die U اماده برای مرگ
prompt to go U اماده برای رفتن
to fit with U اماده کردن برای
on offer U اماده برای فروش
fit to work U اماده برای کارکردن
draw weight U نیروی لازم برای کشیدن زه
mantling U مواد لازم برای پوشش
climate for growth U شرایط لازم برای رشد
magic number U امتیاز لازم برای قهرمانی
quorum U اکثریت لازم برای مذاکرات
cover U اماده برای برگرداندن توپ
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
covers U اماده برای برگرداندن توپ
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
on guard U اماده برای دفاع باشید
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
batted U گل اماده برای کوزه گری
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
bats U گل اماده برای کوزه گری
up and running U اماده برای عملیات کامل
bat U گل اماده برای کوزه گری
barrier material U مواد لازم برای ساختن موانع
product U ول مواد لازم برای تولید یک محصول
light is necessary to life U روشنایی برای زندگی لازم است
products U ول مواد لازم برای تولید یک محصول
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
antimissile missile U موشک ضد موشک
rocket U موشک
rocketing U موشک
rocketed U موشک
ballistic missiles U موشک
rockets U موشک
missiles U موشک
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com